کتاب تنگسیر : هوای آبکی بندر همچون اسفنج اَبستنی هُرم نمناک گرما را چکه چکه از تو هوایی سوزان ور می چید و دوزخ شعله ورخورشید تو آسمان غرب یله شده بود و گردی از نم بر چهره داشت. جاده سنگی، کشیده و آفتاب تو مغز سر خورده و سفید و مارپیچ از بوشهر به بهمنی دراز رو زمین خوابیده بود. جاده خالی بود. سبک بود. داغ و خاموش بود. سفیدی آفتاب بیابان با سایة یک پرنده سیاه نمی شد. «کُنار مهنّا» گرد گرفته و سوخته و خاموش با برگ های ریز و تیغ های خنجری اش، بزرخ و خشمگین کنار جاده نشسته بود. همه می دانستند که این درخت نظر کرده است و هر کس از پهلوی آن می گذشت، چه روز و چه شب، بسم اللهی زیر لب می گفت و آهسته رد می شد. این کُنار خانه اجنه و پریان بود و خیلی از مردم بوشهر قسم می خوردند که عروسی و عزای پریان را در میان شاخه های آن به چشم دیده اند و...
- صفحه اصلی
- جستجو پیشرفته
- حساب من
- ناشران همکار
- کتاب فروشی ها
- درباره ما
-
اينترنتي
- اقتصاد،مديريت،كسب و كار
- ساير موضوعات
- ادبي،نقد،شعر
- دين،عرفان،فلسفه
- علوم اجتماعي و جامعه شناسي
- آشپزي و سفره آرايي
- حقوق و قانون
- نوجوان
- هنر
- آموزشي،اداري
- كودكان و نوجوانان
- داستان و رمان
- روانشناسي
- علوم سياسي
- تاريخ،جغرافيا،سفرنامه،زندگي نامه
- تازه ها
- ورزشي
- كودكان و نوجوانان-گروه سني الف (قبل از دبستان)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ب (اول ،دوم،سوم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ج (چهارم و پنجم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني د (دوره راهنمايي)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ه (دوره دبيرستان)
- بازي،اسباب بازي،سرگرمي
- كتاب گويا
- علم،دانش،تكنولوژي
- پزشكي
- پرفروش ها(كودك و نوجوان)
- زبان اصلي(اورجينال)
- در حال به روزرساني
- داستان و رمان ايراني
- داستان و رمان خارجي
- سينما و تئاتر
- معماري
- عكاسي،گرافيك،طراحي
- موسيقي
- خانواده و تربيتي
- ديني
- شعر
- پرفروش ها(بزرگسال)
0 نظر