کتاب نبرد هیولاها(36)وسپیک ملکه زنبورها : ملکه روماین کایونیایی با عصبانیت به زنبوری که از پنجرهی شمالی وارد شد، نگاه کرد. او زنبور را با ضربهای به زمین زد و بعد آن را زیر پاشنهی کفشش له کرد. جادوگر جوان، مارک، با او حرف میزد، اما ملکه نمیتوانست حرفهای مارک را بشنود؛ زیرا صدای وزوز در گوشش پیچیده بود. ملکه گفت: «حرف بزن!» مارک به او نزدیکتر شد و گفت: « بانوی من! یورش زنبورها هر لحظه بدتر میشود. مردم دچار ترس و وحشت شدهاند؛ باید کاری کرد.» ملکه آهی کشید و در طول اتاق قدم زد. موهای مسی رنگش پشت سرش موج میزدند و بند انگشتانش سفید شده بودند؛ چون دستهایش را محکم مشت کرده بود. ملکه با ناراحتی گفت: «زنبورها آخرین نگهبانهای قصر را هم فراری دادهاند؛ همان چند نفری که برای مبارزه با شورشیها و راهزنها نرفته بودند. کشور دچار آشوب و بلوا شده.» سپس عصایش را روی زمین کوبیده و افزود: «من ملکهای جنگجو هستم، اما در مقابل چنین حمله و تهدیدی ناتوانم!» مارک گفت: «بانوی من!...» اما چون صدای فریادهایی که از طبقهی پایین میآمد، بلندتر از صدای وزوزها شد، او ساکت ماند. ملکه روماین به سوی پنجره برج دوید. جادوگر جوان نیز کنارش بود. ملکه خم شد و به پایین نگاه کرد.
- صفحه اصلی
- جستجو پیشرفته
- حساب من
- ناشران همکار
- کتاب فروشی ها
- درباره ما
-
اينترنتي
- اقتصاد،مديريت،كسب و كار
- ساير موضوعات
- ادبي،نقد،شعر
- دين،عرفان،فلسفه
- علوم اجتماعي و جامعه شناسي
- آشپزي و سفره آرايي
- حقوق و قانون
- نوجوان
- هنر
- آموزشي،اداري
- كودكان و نوجوانان
- داستان و رمان
- روانشناسي
- علوم سياسي
- تاريخ،جغرافيا،سفرنامه،زندگي نامه
- تازه ها
- ورزشي
- كودكان و نوجوانان-گروه سني الف (قبل از دبستان)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ب (اول ،دوم،سوم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ج (چهارم و پنجم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني د (دوره راهنمايي)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ه (دوره دبيرستان)
- بازي،اسباب بازي،سرگرمي
- كتاب گويا
- علم،دانش،تكنولوژي
- پزشكي
- پرفروش ها(كودك و نوجوان)
- زبان اصلي(اورجينال)
- در حال به روزرساني
- داستان و رمان ايراني
- داستان و رمان خارجي
- سينما و تئاتر
- معماري
- عكاسي،گرافيك،طراحي
- موسيقي
- خانواده و تربيتي
- ديني
- شعر
- پرفروش ها(بزرگسال)
0 نظر