بادبادک باز
450,000 ریال
-
شابک :9780000654786
-
ناشر :
-
كد كالا :65478
-
نوبت چاپ :
-
مولف :
-
مترجم :
-
قطع :
-
نوع جلد :
-
تعداد کل صفحات :408
-
زمان چاپ :
-
وزن :
کتاب بادبادک باز : بخشی از کتاب: شخصیت الان من توی یک روز سرد زمستانی در سال ????، توی سن ?? سالگی شکل گرفت . خوب یادمه روزهایی رو که از سرما خود موزیر دیوارهای کاهگلی خراب شده جمع کرده بودم و زیر چشمی به کوچه، که مثل جوی آب یخ زدهایی شده بود، نگاه میکردم سالهای زیادی از اون روز گذشته و اینکه میگن گذشتهها گذشته رو من قبول ندارم. من یاد گرفتم که چه جوری گذشته رو خاک کنم . من باور دارم که گذشته مثل میمونه و به هر سختی که شده راهش رو باز میکنه. امروز که به گذشته نگاه میکنم می بینم که ?? ساله که این نگاههای زیر چشمی و دزدکی به کوچههای متروک و یخ زده با منه . تابستان سال گذشته، رحیم خان دوست قدیمیام از پاکستان به من زنگ زد و از من خواست که به دیدنش برم یادمه توی آشپزخونه بودم و گوشی تلفن دستم بود میدونستم فقط رحیمخان نیست که در حال صحبت کردن بامنه، بلکه فوجی از کفاره گناهان دیروز دارن با من حرف میزنن، بعد از اینکه تلفن رو قطع کردم به سمت دریاچه "اسپرکلس" در شمال پارک " گلدنگیتا" رفتم تا قدمی بزنم. زمان زیادی از ظهر نگذشته بود چون نور خورشید توی آب میدرخشید. تعدادی از قایقهای بادی رنگ و وارنگ روی سطح آب بالا پایین میرفتن یک جفت بادبادک قرمز با دم آبی هم دراورج آسمان داشتن پرواز میکردند و ...
0 نظر