کتاب با چند شاخه گل به سر خاک هیچ کس : من شاعری بدون تو تنها که هیچکس .... من یک جنازه است در این جا که هیچکس ... من شاعر تو بود و فقط از تو می نوشت ... بی من چه می کنی تو، حالا که هیچکس؟ ... خوابیده در مکعبی آرام و بی صدا ... در خلوتی کنار خودش تا که هیچکس ... دارد به حرفایت کمی فکر می کند ... من با توام، تو با منی، از ما که هیچکس ... اما تو رفته ای و من از بی تو مرده است ... من از روی شانه می رود آنجا که هیچکس ... من بی قرار لحظه ی دیدار می رود ... بی اختیار از سر اجبار می رود ... هر پنجشنبه با کت و شلوار می رود .... با چند شاخه گل به سر خاک هیچکس ...
- صفحه اصلی
- جستجو پیشرفته
- حساب من
- ناشران همکار
- کتاب فروشی ها
- درباره ما
-
اينترنتي
- اقتصاد،مديريت،كسب و كار
- ساير موضوعات
- ادبي،نقد،شعر
- دين،عرفان،فلسفه
- علوم اجتماعي و جامعه شناسي
- آشپزي و سفره آرايي
- حقوق و قانون
- نوجوان
- هنر
- آموزشي،اداري
- كودكان و نوجوانان
- داستان و رمان
- روانشناسي
- علوم سياسي
- تاريخ،جغرافيا،سفرنامه،زندگي نامه
- تازه ها
- ورزشي
- كودكان و نوجوانان-گروه سني الف (قبل از دبستان)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ب (اول ،دوم،سوم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ج (چهارم و پنجم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني د (دوره راهنمايي)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ه (دوره دبيرستان)
- بازي،اسباب بازي،سرگرمي
- كتاب گويا
- علم،دانش،تكنولوژي
- پزشكي
- پرفروش ها(كودك و نوجوان)
- زبان اصلي(اورجينال)
- در حال به روزرساني
- داستان و رمان ايراني
- داستان و رمان خارجي
- سينما و تئاتر
- معماري
- عكاسي،گرافيك،طراحي
- موسيقي
- خانواده و تربيتي
- ديني
- شعر
- پرفروش ها(بزرگسال)
0 نظر