کتاب کلاسیک 25-باد در بیدزار : بخشی از کتاب: موشکور تمام صبح سخت مشغول کار بود و خانهی نقلیاش را تمیز میکرد؛ اول با جارو و بعد با برس گردگیری. بعد روی نردبان، پله و صندلی مشغول تمیزکاری شد. با یک دست بوته و با دست دیگرش سطل دوغاب را گرفته بود. آنقدر همهجا را تمیز کرد تا اینکه توی گلو و چشمهاش گردوخاک رفت و سر تا پای بدن خزدار و سیاهش پر از لکههای دوغاب شد. کمرش درد گرفت و دستهاش بدجوری خسته شدند. بهار در هوای بالا سر و زمین زیر پای موشکور و تمام دور و برش در جریان بود و با دلسوزی، به خانهی محقر و تاریکش راه یافته بود. این بود که موش کور یکدفعه قلم مو را روی زمین انداخت و گفت : (اووف! خسته شدم. چه خانه تکانی کسلکنندهای!...)
- صفحه اصلی
- جستجو پیشرفته
- حساب من
- ناشران همکار
- کتاب فروشی ها
- درباره ما
-
اينترنتي
- اقتصاد،مديريت،كسب و كار
- ساير موضوعات
- ادبي،نقد،شعر
- دين،عرفان،فلسفه
- علوم اجتماعي و جامعه شناسي
- آشپزي و سفره آرايي
- حقوق و قانون
- نوجوان
- هنر
- آموزشي،اداري
- كودكان و نوجوانان
- داستان و رمان
- روانشناسي
- علوم سياسي
- تاريخ،جغرافيا،سفرنامه،زندگي نامه
- تازه ها
- ورزشي
- كودكان و نوجوانان-گروه سني الف (قبل از دبستان)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ب (اول ،دوم،سوم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ج (چهارم و پنجم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني د (دوره راهنمايي)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ه (دوره دبيرستان)
- بازي،اسباب بازي،سرگرمي
- كتاب گويا
- علم،دانش،تكنولوژي
- پزشكي
- پرفروش ها(كودك و نوجوان)
- زبان اصلي(اورجينال)
- در حال به روزرساني
- داستان و رمان ايراني
- داستان و رمان خارجي
- سينما و تئاتر
- معماري
- عكاسي،گرافيك،طراحي
- موسيقي
- خانواده و تربيتي
- ديني
- شعر
- پرفروش ها(بزرگسال)
0 نظر