کتاب چتری که باد برد - برگه را برداشتم و بخش چسب دار آن را روی در حمام فشار دادم. سرم گیج می رفت و حس می کردم که این خشم آنی بدنم را ناگهان گداخته و دردناک کرده است. حوله سفید را به دیوار آویختم و شیر آب داغ را باز کردم. رخت ها را از تن بیرون آوردم و زیر آب ایستادم و چشم هایم را بستم و گذاشتم قطره های پرشتاب شانه های خسته ام را مالش دهد. چشم هایم را باز کردم، دوباره از خشم لرزیدم. با نوک دمپایی توده ی درهم موهای کوتاه و سیاه را از روی دریچه ی گنداب کنار زدم و با جاروی کوچک حمام برداشتم و دل آشوب انداختمش در سطل خاکروبه و چندبار دستم را شستم و...
- صفحه اصلی
- جستجو پیشرفته
- حساب من
- ناشران همکار
- کتاب فروشی ها
- درباره ما
-
اينترنتي
- اقتصاد،مديريت،كسب و كار
- ساير موضوعات
- ادبي،نقد،شعر
- دين،عرفان،فلسفه
- علوم اجتماعي و جامعه شناسي
- آشپزي و سفره آرايي
- حقوق و قانون
- نوجوان
- هنر
- آموزشي،اداري
- كودكان و نوجوانان
- داستان و رمان
- روانشناسي
- علوم سياسي
- تاريخ،جغرافيا،سفرنامه،زندگي نامه
- تازه ها
- ورزشي
- كودكان و نوجوانان-گروه سني الف (قبل از دبستان)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ب (اول ،دوم،سوم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ج (چهارم و پنجم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني د (دوره راهنمايي)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ه (دوره دبيرستان)
- بازي،اسباب بازي،سرگرمي
- كتاب گويا
- علم،دانش،تكنولوژي
- پزشكي
- پرفروش ها(كودك و نوجوان)
- زبان اصلي(اورجينال)
- در حال به روزرساني
- داستان و رمان ايراني
- داستان و رمان خارجي
- سينما و تئاتر
- معماري
- عكاسي،گرافيك،طراحي
- موسيقي
- خانواده و تربيتي
- ديني
- شعر
- پرفروش ها(بزرگسال)
0 نظر