کتاب گیسوانت طلا و چشمانت زمرد - بخشی از کتاب: شیری یا روباه؟ مادر در خانه را به روی او باز کرده بود. شیر، شیر. نمره ها را به تخته ی اعلانات زده بودند، آخرین امتحان هایی بود که داده بود. از زیبایی شناسی نمره ی خوب آورده بود و از سخن سنجی نمره ی قبولی. قاسم هم نمره های قبولی آورده بود. زدیم تو گوش لیسانس آقای نویسنده بعد از این. گفتم امشب ژیلا خانم با اون بطری های رویا زاش بیاد و به خودمون سور بدیم. از دانشکده که بیرون آمدند، قاسم رفت بالای سکویی و رو به در آن ایستاد و گفت: ای قبله ی حاجات، ای برآورنده ی آرزوها، بر تو سپاس باد که نیاز ما رو برآوردی و ما رو به مرتبه علو لیسانس مفتخر کردی و...
- صفحه اصلی
- جستجو پیشرفته
- حساب من
- ناشران همکار
- کتاب فروشی ها
- درباره ما
-
اينترنتي
- اقتصاد،مديريت،كسب و كار
- ساير موضوعات
- ادبي،نقد،شعر
- دين،عرفان،فلسفه
- علوم اجتماعي و جامعه شناسي
- آشپزي و سفره آرايي
- حقوق و قانون
- نوجوان
- هنر
- آموزشي،اداري
- كودكان و نوجوانان
- داستان و رمان
- روانشناسي
- علوم سياسي
- تاريخ،جغرافيا،سفرنامه،زندگي نامه
- تازه ها
- ورزشي
- كودكان و نوجوانان-گروه سني الف (قبل از دبستان)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ب (اول ،دوم،سوم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ج (چهارم و پنجم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني د (دوره راهنمايي)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ه (دوره دبيرستان)
- بازي،اسباب بازي،سرگرمي
- كتاب گويا
- علم،دانش،تكنولوژي
- پزشكي
- پرفروش ها(كودك و نوجوان)
- زبان اصلي(اورجينال)
- در حال به روزرساني
- داستان و رمان ايراني
- داستان و رمان خارجي
- سينما و تئاتر
- معماري
- عكاسي،گرافيك،طراحي
- موسيقي
- خانواده و تربيتي
- ديني
- شعر
- پرفروش ها(بزرگسال)
0 نظر