کتاب قصه های جورواجور 2-کت وشلوار بازیگری - بخشی از کتاب: رفتم سروقت خیاط. شلوار را زیادی کوتاه کرده بود. خیاط توپید: بیا پسر، چرت نگو. این همون پارچه ایه که از شلوارت بریدم. پس چی؟ چرا اینطوری شده بود. مامان می گوید: پسر جان، چرا گریه می کنی؟ من که دلم نیامد شلوارت بلند بماند ، نصف شبی رفتم و ده سانتش را برایت کوتاه کردم. ولی از من می شنوی، بازیگری خوب نیست. می روم توی اتاق و بلند تر گریه می کنم. خواهرم می گوید: گریه چرا؟ حیف که دل نازکم! دلم نیامد شلوارت بلند بماند. هر چند نقش بدی را بازی می کنی، دیشب شلوارت را بیست سانت کوتاه کردم. خوب شده بود؟ ولی از من می شنوی، آدم نباید با هیچ بهانه ای حاضر شود به ظلم خدمت کند. بابا ولم کنید... اخراج شدم... حالا شلوارت خوب شده بود؟ و...
- صفحه اصلی
- جستجو پیشرفته
- حساب من
- ناشران همکار
- کتاب فروشی ها
- درباره ما
-
اينترنتي
- اقتصاد،مديريت،كسب و كار
- ساير موضوعات
- ادبي،نقد،شعر
- دين،عرفان،فلسفه
- علوم اجتماعي و جامعه شناسي
- آشپزي و سفره آرايي
- حقوق و قانون
- نوجوان
- هنر
- آموزشي،اداري
- كودكان و نوجوانان
- داستان و رمان
- روانشناسي
- علوم سياسي
- تاريخ،جغرافيا،سفرنامه،زندگي نامه
- تازه ها
- ورزشي
- كودكان و نوجوانان-گروه سني الف (قبل از دبستان)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ب (اول ،دوم،سوم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ج (چهارم و پنجم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني د (دوره راهنمايي)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ه (دوره دبيرستان)
- بازي،اسباب بازي،سرگرمي
- كتاب گويا
- علم،دانش،تكنولوژي
- پزشكي
- پرفروش ها(كودك و نوجوان)
- زبان اصلي(اورجينال)
- در حال به روزرساني
- داستان و رمان ايراني
- داستان و رمان خارجي
- سينما و تئاتر
- معماري
- عكاسي،گرافيك،طراحي
- موسيقي
- خانواده و تربيتي
- ديني
- شعر
- پرفروش ها(بزرگسال)
0 نظر